سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادبستان


عاشق آسمونی
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
به سوی فردا
دانشجو
دیار عاشقان
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
در سایه سار ولایت
گل رازقی

معارج
زیباترین اشعار عاشقانه معاصر
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
.عاشق خدا .
منتظر
فتوبلاگ حسین کارگر
بلوچستان
کشکول
آسمون آبی چهاربرج
...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
برلیان
Mystery
ساده دل تنها
شهرستان بجنورد
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
انتظار
چشمـــه ســـار رحمــت
آقاشیر
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
بهانه
صراط مستقیم
برترین لحظه ها
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
Note Heart
تنهای93
سارا احمدی
بی پاتوقی
منادی معرفت
جهاد ادامه دارد...
پیامنمای جامع
دوســــتـانــه
دل نوشته
ماتاآخرایستاده ایم
روستای اصفهانکلاته
هدهد
گیسو کمند
شهادت به روز
ارمغان تنهایی
ردِ پای خط خطی های من
دلتنگ احساس تو
ashura.shia.muharram
کوثر ولایت
ღღتنهاییღღ
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
بغض تلخ
قرآن آرامش جان
سرزمین رویا
دل نوشته
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
گوناگون
فرمانده آسمانی من
پرستاری 91
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
مرام و معرفت
شهیدان مظلومند
محمدرضا جعفربگلو
صدای دل...
سربازی در مسیر
سه قدم مانده به....
یامهدی
صوفی نامه
دلفین بلاگ
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
ترخون
کانال اخبار انتخابات مجلس
بیانات و سخنان رهبری
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
در آغوش خدا
mystery
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
اس ام اس
سلام محب برمحبان حسین (ع)
love
نهِ /دی / هشتاد و هشت
بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
راه زنده،راه عشق
غزلیات محسن نصیری(هامون)
Hunter
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
شادِ شاد
به یادتم
روان شناسی
دوستانه
تینا!!!!
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
محبین
خیارج سرای من است
جک و لطیفه
یک عاشقانه ی ساده برای من......
عمو همه چی دان
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
دل نوشته های من
عشـق یـعنی یک پـلاک
بهار عشق
نشریه ی دوستی
ده سال اسارت
اخبار هرمزگان - ایران و جهان
رسم عاشقی
فقط خدا
والفجر8
سکوت عاری از صداست.
تینا
ترنم عشق
منتظران مهدی(عج)
بسیج صالحین
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
حسام الدین شفیعیان
نوری چایی_بیجار
آرمان های انقلاب
بیخیال فردا
نیلوفر مرداب
جایی برای خنده وشادی و تفریح
تنظیم خانواده
فــــــقــــــط خــــــدا
کلاه بافتنی
زنگ تفریح
bakhtiyari20
【∂Đιss ℓσνє ℓ
چالش
گیاهان دارویی
ایثار تا شهادت

آیا محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایرانی تبار است

شباهت عجیبی بین قوم کورش و قوم قریش در عربستان وجود دارد و همین موضوع نگارنده را وا داشت تا شواهدی دال بر ارتباط دو قوم بیابد . لذا ناچارا" باید مبدا و منشا" قوم قریش را جستجو می کردم .بعد از تحقیقات مقدماتی این مسئله را با این فرض شروع نمودم که اساسا" قوم قریش ساکن در عربستان شاخه ای از قوم کورش منسوب به کورش کبیر است و لذا به جستجوی خود ادامه دادم . خوشبختانه بخت با من یار بود و بنابر بر آنچه که برخی نویسندگان تاریخ عرب در زمینه ریشه های قوم قریش ذکر نموده چنین می گوید که قریش از منطقه بین النهرین (جنوب عراق) به سرزمین عربستان مهاجرت نموده اند و می دانیم که این منطقه در سلطه حکومت پارسها بوده و کورش هم در همین ناحیه تاجگذاری نمود و البته تردید نمی توان داشت که پارسها حضوری فعال در این منطقه داشتند و لذا وابستگان کورش هخامنشی هم در میان آنها بوده اند که احتمالا" بعد از شکست داریوش سوم آنها نیز بطرف جنوب مهاجرت نموده اند تا از گزند دشمن در امان بمانند . من جهت آنکه شواهدی برای این مدعا بیابم روی چند نکته تاکید نموده ام که می توانم آنها را در سه گروه به ترتیب شواهدی از قرآن ، روایات و خصوصیات مشترک اخلاقی قومی بیان نمایم .    

شواهدی از قرآن : در قرآن کریم سوره ای بنام قریش آمده است که چند نکته قابل تامل در آن وجود دارد . اول نکته این است که خداوند اشاره به ایجاد انس و الفت در میان این قوم می نماید یعنی از این مسئله چنین برداشت میشود که آنها در میان خود نزاع و کشمکش داشته اند و تاریخ قریش بدان گواهی می دهد ، و این چیزی است که متاسفانه در قوم فعلی کورش که من درآن متولد شده ام جزو یکی از تلخ ترین مشکلات قومی ماست و در گذشته نزاع های خونین درون قومی بوقوع پیوسته و عقبه های آن هنوز هم قابل مشاهده است . حتی برخی مهاجرت این قوم را به منطقه هرمزگان در پی یک نزاع خونین درون قومی می دانند .  پس این یکی از شباهت هاست که میان دو قوم قریش و کورش مشترک است . دومین نکته ای که در سوره قریش بدان اشاره میشود مهاجرت این قوم در تابستان و زمستان است که به عبارتی ییلاق و قشلاق نامیده میشود و من نیز این تجربه را با خود دارم که تا قبل از انقلاب قوم ما همواره ییلاق و قشلاق داشت ولی بعد از انقلاب به علت افزایش خدمات رفاهی مانند آب و برق سکونت گاه زمستانی که محل کشت و داشت محصولات کشاورزی بود و عموما" آب و هوای بهتری داشت به عنوان سکونت گاه دائم انتخاب گردید . نکته دیگری که در سوره قریش به آن اشاره شده است یادآوری این نکته است که خداوند آنها را از نگرانی امرار معاش و ترس از دشمن در امان می دارد . این خوف قریش از کدام دشمن بوده که خداوند آنها را در امان نموده است . آیا اگر شما را به یادآورم که در سطور بالا گفتیم که بعد از شکست داریوش سوم قوم کورش تحت تعقیب قرار گرفتند و این قوم در دسته های چندگانه ناچار به فرار از محل اولیه زندگی خود شدند و همواره ترس اینکه مبادا دشمن به تعقیب آنها بپردازد همواره در حال مهاجرت بوده اند با این بخش از آیات الهی همخوانی دارد و همچنین اسکندر مقدونی پس از بازگشت از هند دوباره به پارس برگشت و گویند تصمیم داشت در ادامه فتوحات خود  به عربستان برود اما اجل به او مهلت نداد و سه روزبعد از جلسه میگساری که به مناسبت فتوحات خود در مشرق برپا نمود درگذشت . و احتمال دارد ایمن شدن قریش از خوف که در سوره قریش آمده اشاره به همین موضوع باشد و ایمن شدن قریش از معاش روزانه  که در سوره قریش به آن اشاره شده باز هم به نتیجه گیری مشابهی می انجامد زیرا گرسنگی هم تهدیدی برای آنها بوده زیرا مهاجرت آنها به سمت بیابانهای عربستان که دارای بارندگی کم و گرمای سوزان است خطر فقر و تنگدستی را دوچندان کرده است و لذا ترس از گرسنگی یکی از نگرانیهای دائمی آن قوم بوده است .

برداشت دیگری هم از (رحلته شتاء و الصیف ) می توان داشت ، بدین معنی که قوم قریش تا سالهای متمادی بین ایران و عربستان در مهاجرت زمستانی و تابستانی بودند بدین شکل که در زمستانهای سرد ایل قریش به سرزمین عربستان مهاجرت می کرد و از هوای معتدل زمستان آنجا بهره می برد و در تابستانها به سرزمین مادری خود یعنی بخش جنوبی ایران باز می گشت و هجرت مداوم بین این دو منطقه با توجه به بعد فاصله سخت و طاقت فرسا بوده و لذا خداوند با گشایش درهای رحمت خود مکه را مرکز تجارت گردانید و این قوم را از برکات این تجارت بهره مند ساخت و لذا دیگر نیازی نبود هر ساله دوبار این سفر طولانی و پر مشقت را تکرار کنند ، زیرا تجارت به اندازه کافی به آنها تمکن مالی بخشیده بود که از ییلاق و قشلاق بی نیازشان سازد و این هم به معنی ایمن شدن از گرسنگی و ترس است .

نکته دوم که قرآن بدان اشاره نموده داستان ذوالقرنین است که بر اساس تحقیقات دانشمند هندی پرفسور عبدالکلام آزاد که نتیجه تحقیقات خود را در کتاب کورش کبیر آورده ذوالقرنین کسی نیست جز همان کورش کبیر و قران  اشاره دارد  به اینکه ذوالقرنین را خداوند یاری نموده تا شرق و غرب را مسخر خود کند و با خصوصیات ذکر شده از کورش مطابقت دارد .

موضوع دیگر زبان قرآن است که اگرچه بنا بر تصریح خود قران زبان قران عربی است لیکن دقت در محتوای آن نشان می دهد که این زبان با آن زبان عربی که عموما" مورد تکلم بوده است تفاوت هائی دارد و هم اکنون نیز کسانیکه خود به زبان عربی سخن می گویند گاه در مفاهیم قرانی درمانده میشوند و نیازمند تفسیر کلام هستند . کسانیکه در حوزه کلام قران فعال هستند به خوبی می دانند که کلام قران به زبان فارسی نزدیک است و اگر کسی با ریشه های زبان فارسی آشنا باشد درک مفهوم وی از قرآن ساده تر خواهد بود . 

یک شاهد دیگر :

آغاز ریاست قریش بر مکه

(پژوهشکده باقر العلوم سید علی اکبر حسینی)

  " قریش در طی ریاست سیصد ساله خزاعه بر امور کعبه، به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوه­ها و شعاب اطراف آن به سر می­بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و بیت الله­الحرام هیچ­گونه دخالتی نداشتند تا اینکه قصی بن کلاب به مکه بازگشت. او با دختر رئیس قبیله خزاعه، ازدواج کرد و رفته ­رفته بر دامنه نفوذ خود افزود تا اینکه تصمیم گرفت که خود به تنهایی عهده­دار ولایت کعبه شود. از این­رو با قریش و  بنی­کنانه سخن گفت و از آنان یاری طلبید، آنها نیز پذیرفتند و با او بیعت کردند. سپس قصی، نامه­ای به برادرش رزاح بن ربیعه ­نوشت و از او کمک خواست. با فراهم شدن مقدمات کار، ابتدا در موسم حج، قصیف متعرض صوفه که عهده­دار منصب اجازه حجاج (حرکت به عرفات و اجازه رمی جمرات و کوچ کردن از منی) بودند به جدال و کشمش پرداخت و خود را بدین کار از آنان شایسته­تر دانست؛ کار به جنگ کشیده شد، قصی در این جنگ به پیروزی رسید؛ خزاعه و بنی­بکر از این واقعه احساس خطر کردند و یقین کردند که قصی آنان را نیز همانند صوفه، از ولایت مکه، منع خواهد کرد. از این رو از قصی کناره گرفتند، اندکی بعد جنگی سخت بین­شان درگرفت، ­دو طرف سرانجام به صلح تن در دادند و به حکمیت یعمر بن عوف از طایفه بکر رضایت دادند. یعمر، چنان داوری کرد که قصی برای خدمتگزاری کعبه و سرپرستی مکه از طایفه خزاعه برازنده­تر است. بدین ترتیب مکه در اختیار قصی قرار گرفت و او ریاست کامل کعبه و بیت الله­الحرام را به دست گرفت.

   قصی مکه را به ­صورت ربع­هایی(کوچه محله) درآورد و قبایل قریش را که در اطراف و اکناف مکه پراکنده بودند، در آن گرد­ آورد  به این دسته از قریش، قریش بطاح اطلاق گردید و بنی­عدی بن قصی بن کلاب که از آمدن به مکه خودداری کرده بودند و همچنان در پشت مکه اقامت گزیده بودند، قریش ظواهر نامیده شدند

   قصی کعبه را از نو ساخت و دارالندوه را در آنجا تشکیل داد ­و امور رفادة (مهمانداری از زائران کعبه)، حجابة(دربانی و کلیدداری)، سدانة (خادمی و پرده­داری)، لواء(پرچمداری) و سقایة را بدست گرفت. این مناصب، بعد از مرگ قصی بن کلاب و سپس عبدمناف و عبدالدار به جهت اختلافی که بین فرزندانشان در بدست گرفتن امور مکه واقع شد، بین طوایف قریش تقسیم گردید."

     اینطور که از تحقیقات محقق فوق بر می آید قریش حداقل به مدت سیصد سال در اطراف مکه و کوه ها و شعاب اطراف آن به سر می بردند و پس از آن هم حدود دویست سال عهده دار تولیت خانه خدا بودند تا بعثت اتفاق افتاد . بنا بر این طبق این تحقیق پانصد سال از تاریخ محل سکونت قریش معلوم است و خصوصا سیصد سال اول آن که در حاشیه مکه زندگی می کردند خود نشان می دهد که این قوم به آن سرزمین مهاجرت کرده اند ، زیرا حاشیه نشینی مخصوص مهاجران است ، کسانی که در شهر ملک و زمینی نداشتند و چون نزدیک آبادی قرار گرفتند رحل اقامت افکندند و به سبب داشتن احشام احتمالا نمی توانستند ساکن شهر باشند . اما تاریخ دقیق حضور قریش در اطراف مکه مشخص نیست و فقط می توان گفت آنها قومی مهاجر بوده اند . اینکه چرا به آنها قریش می گفته اند معمائی شبیه انتساب نام کورش به قوم ما می باشد و هنوز بدرستی معلوم نیست از چه سبب آنان را قریش گفته اند . برخی آن را از قرش به معنی تجارت دانسته اند لیکن باید دانست که قریش در ابتدا تاجر نبودند و پس از حضورشان در مکه به سبب اینکه مکه شهری تجاری بود به شغل تجارت روی آوردند . آن هم نه اینکه همه چنین کنند بلکه عده ای از آنها به این کار روی آوردند .محتمل است کلمه کورش که نام اولیه این قوم بوده به تدریج جای خود را به قریش داده باشد .

اما در اینجا یک شبهه ایجاد میشود که نسب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  به انبیا و اولیا الهی می رسد و حال آنکه او عضوی از اعضای قریش است و از این مسئله چنین برداشت می کنند که قریش تیره ای از اعراب هستند . جهت پاسخ به این شبهه می توان گفت نسب رسول الله نمی تواند دلیل موجهی بر انتساب قریش به اعراب باشد ، زیرا مزاوجت با یک قوم و سپس ماندگاری در آن سبب نسبت قومی میشود . بدین معنی که اجداد رسول گرامی اسلام با این قوم آشنائی یافته و سپس این آشنائی منجر به ازدواج با یکی از اناث انجامیده و نهایتا نسلی از سادات در قوم قریش استحاله گردیده است و لذا رسول گرامی اسلام از میان آنها برخاست . همانطور که می دانید قریش ملتی موحد بودند همانطور که منسوبین به کورش موحد بودند و لذا اجداد رسول که خود فرزندان اسماعیل بوده و موحد بوده اند به چنین تزویجی موافق بوده اند . بت پرستی قریش بعد از حضورشان در مکه و احتمالا به خاطر همرنگی با جماعت مکه بوجود آمده است . اگر قریش به جای مهاجرت به عربستان به سرزمینی دیگر مهاجرت می کردند ممکن بود سرنوشتی متفاوت داشته باشند مانند گروهی که از سرزمین پارس به هندوستان مهاجرت نمودند و هنوز بر آئین زرتشتی هستند .

روایات تاریخی

با ظهور اسلام در منطقه حجاز و شهر مکه ،افتخار قبایل موجود در آن مکان و زمان به قوم خودشان در خصوص انتساب به اسلام بالا گرفت اما روایتهای زیادی از اهل سنت و شیعه نقل شده است که پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم  و علی علیه السلام  هیچ گونه تفاخری را به قومیت نمی پذیرفتند و تنها معیارکرامت را تقوی و اخلاق الهی می دانستند.برهمین ااساس پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم  و حضرت علی  علیه السلام  انتساب اصل قوم و نسب خود را به قبایل بومی منطقه حجاز رد می کردند و بنا به سند«محمد مرتضی واسطی زبیدی حنفی » در کتاب عظیم «تاج العروس » جلد اول ص 164 و جلدپنجم ص 229 از «محمدبن سیرین » از «عبیده »نقل می کند که حضرت علی  علیه السلام  فرمود: «اگر کسی از نسب ما سوال کند، ما نبط هستیم از کوثی .»همچنین از «ابن اعرابی » نقل می کند مردی ازحضرت علی  علیه السلام  پرسید: «یا امیرالمومنین از اصل خودتان جماعت قریش به من خبر دهید»حضرت فرمود: «ما ملتی از کوثی هستیم .»

 منطقه کوثی یا کوثی ربا   

در تبیین این منطقه بین عالمان اختلاف شده است که منظور از کوثی ناحیه بابل قدیم یا محله بنی عبدالدار مکه ، کدامیک است . زبیدی به نقل از «ابومنصور» از علمای اهل سنت می نویسد صحیح همان ناحیه بابل قدیم مربوط به منطقه بین النهرین که قوم غیرعرب در آن زندگی می کردند است ، زیرا همین مطلب از پیامبراسلام  صلی الله علیه و آله و سلم  نیز سوال شده است و حضرت فرمودند: «فانانبط من کوثی .» ما نبطی هستیم ازمنطقه کوثی . چنانچه حضرت از کوثی منطقه مکه را اراده می فرمودند منطقه نبط را نمی فرمودند بنابراین معلوم می شود که مراد از منطقه کوثی یاکوثی ربا ناحیه ای در نبط است که نبط مربوط به بابل قدیم در بین النهرین است آنچه که این گزینه را تایید می کند این است که حضرت ابراهیم نبی  علیه السلام  و والدین ایشان نیز از منطقه کوثی (کوثی ربا) بابل و کلده هستند و همچنین زبیدی حنفی روایتی از ابن عباس نقل می کند که ماجماعت قریش از نبط از اهل کوثی هستیم و نبط از اهل کلده یا بابل قدیم است که قوم عرب درآنجا نبودند و عراق کنونی که عربها آن را بلدسواد (سرزمین سیاه کنایه از درختان انبوه نخلها وسبز بودن متراکم آنجاست ) می نامیدند و جالب اینجاست این دست ازروایات برای رد و ردع هرگونه تفاخر قومی ونژادی از طرف پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم  و حضرت علی  علیه السلام  و حتی ابن عباس نقل شده است تا معیاربرتری نژادی عرب یا عجم نباشد بلکه ملاک برتری همان چیزی است که خداوند منان درکتابش فرمود «ان اکرمکم عندا... اتقاکم » یعنی باکرامت ترین شما نزد پرودگار، پرهیزگارترین شماست که تجلی آن پیراستگی از هرگونه عجب وتفوق طلبی و اوصاف زشت است . 

زادگاه حضرت ابراهیم علیه السلام

علاوه بر دیدگاه اهل سنت که در کتاب تاج العروس زبیدی حنفی درباره موطن ابراهیم نبی  صلی الله علیه و آله و سلم  مطرح شد «مرحوم کلینی » نیز در کتاب عظیم کافی جلد 8 ص 370 به نقل از «علی بن ابراهیم » از امام صادق  علیه السلام  نقل می کند که زادگاه و مولد حضرت ابراهیم نبی  علیه السلام  و پدرش کوثی ربا بوده است و ابراهیم همانجا با دختر خاله خودساره که زنی متمکن بود ازدواج کرد و کارکشاورزی و دامداری را در مزارع وسیع رونق فراوان بخشید. حضرت لوط نیز مربوط به همین منطقه کوثی ربا است لوط پسر عموی ابراهیم است بعد از آنکه نمرود دستور سوزاندن ابراهیم را به خاطر شکستن بتهای آنان داد و به امرخداوند آتش سرد و بی فروغ شد نمرود حکم تبعید ابراهیم را به همراه ساره و لوط صادر کرد وآنها به سوی سرزمین بیت المقدس حرکت کردند.

روایات معصومین درباره  نوروز:

معلى بن خنیس از امام صادق  علیه السلام ، روایتى را نقل کرده که در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقایع مختلف تاریخى برنوروز منطبق شده است. متن روایت یادشده از این قرار است:

  معلى بن خنیس گوید: در روز نوروز بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، ایشان فرمودند که آیا این روز را مى شناسى؟

 عرض کردم: فدایت گردم این روز، روزى است که غیر عربها (ایرانیان) آن را گرامى داشته و به یکدیگر هدیه مى دهند، امام صادق، علیه السلام، فرمودند: قسم به خانه عتیقى که در مکه هست این (تعظیم و هدیه دادن) ریشه طولانى و قدیمى دارد و براى تو آن را توضیح مى دهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه این مطلب را از تو بیاموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است که خداوند در آن از بندگان خویش میثاق گرفت که جز او را عبادت و پرستش نکرده و به او شرک نورزند و به فرستادگان و پیامبرانش و نیز ائمه هدى ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است که خورشید در آن طلوع کرد و باد در آن وزیدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمین خلق شد. نوروز روزى است که کشتى نوح بر کوه جودى کناره گرفت و نوروز روزى است که افرادى که از خانه هاى خود خارج شده و به آزمایش الهى از دنیا رفتند، مجددا به دنیا بازگشتند. در این نوروز است که جبرئیل بر پیامبر اکرم، صل الله علیه وآله، نازل شد و درست در همین روز است که پیامبر اسلام، حضرت على را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قریش را از بیت الحرام پایین کشید و آنها را درهم شکست.

 نوروز روزى است که پیامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولایت مؤمنان با حضرت على علیه السلام بیعت کنند(عید غدیر خم) و در همین نوروز بود که پیامبر، صل الله علیه وآله، على، علیه السلام، را به سوى جنیان فرستاد براى او از آنان بیعت بگیرد. نوروز روزى است که براى حضرت على بیعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است که حضرت على، علیه السلام، بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را کشت و نوروز روزى است که قائم ما در آن روز ظاهر مى گردد و بالاخره نوروز روزى است که قائم ما در این روز بر دجال پیروز مى شود و او را بر زباله دان کوفه آویزان مى کند و هیچ نوروزى نیست مگر آنکه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، عجل الله تعالى فرجه الشریف، را داریم چرا که این روز، از روزهاى ما و شیعیان ما است که عجم (ایرانیان) آنرا گرامى داشته ولى شما آنرا ضایع نمودید ...

روایات فوق چنین می نماید که زادگاه قریش باید از ناحیه ایران باشد چرا که عراق کنونی بخشی از نواحی تحت سلطه پارسیان بوده است و خصوصا که نوروز جشن رسمی ایرانیان است

سلمان از اهل بیت پیامبر است .

     در سال اول هجری، هنگامی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار نمود، میان سلمان و ابودردا عویمر بن زید نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان فرمود: یا سلمان أنت من أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل و الاخر و الکتاب الاوّل و الکتاب الاخر؛ ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اوّل نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود و کتاب آخر قرآن مجید را به تو آموخته است.

اهل بیت در لغت به معنی اهل خانه و خویشاوندان است و آیا پیامبر به طور ضمنی به این موضوع اشاره نکرده است که سلمان پارسی را از اهل بیت خود به شمار می آورد . همچنین پذیرفتن دین اسلام توسط ایرانیان و علاقه خاص آنها به فرزندان آن رسول گرامی آیا نمی تواند زمینه مشترکی در خصوص ریشه ها داشته باشد و همخونی نژادی پیوند این دو را مستحکم تر نموده باشد .

اخلاق قومی :

     قبلا اشاره نمودم که شباهت های قومی زیادی بین دو قوم کورش و قریش قابل مشاهده است و زیاد سخن گفتن هم فایده ای ندارد و تنها به چند نکته دیگر بسنده می کنم و آن مقایسه رفتاری پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی  علیه السلام  با رفتاری است که قبلا از کورش سر زده است . آزاد گذاشتن افراد در قبول دین جدید توسط کورش و لا اکراه فی دین توسط محمد . آزادی اسرای یهودی در بند پادشاه بابل و گریه امیر المومنین به خاطر ربودن خلخال کودک یهودی . رفتار کورش در برابر کسانی که به اسارت گرفتار می شدند و رفتار مهربانانه پیامبر در باره اسرا ، تلاش جهت لغو برده داری توسط کورش و سفارش محمد بر حسنه زیاد در آزاد کردن بنده .


ارسال شده در توسط سرباز